ستاره ی درخشان
دل نوشته

منوی اصلی

سلام دوستای خوبم.من اینجا از هر چیزی که در لحظه توی دلم باشه مینویسم دیگه خوبو بدشو به بزرگواری ببخشید

لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره ی درخشان و آدرس setayesh1370.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
5 آبان 1393 3 شهريور 1393 6 تير 1393 6 فروردين 1393 5 فروردين 1393 6 بهمن 1392 5 بهمن 1392 3 بهمن 1392 4 دی 1392 3 دی 1392 2 مهر 1392 1 مهر 1392 7 شهريور 1392 7 مرداد 1392 1 مرداد 1392 5 تير 1392 1 تير 1392 7 خرداد 1392 7 ارديبهشت 1392 6 ارديبهشت 1392 2 ارديبهشت 1392 6 فروردين 1392 4 فروردين 1392 3 فروردين 1392 7 اسفند 1391 3 اسفند 1391 2 اسفند 1391 7 بهمن 1391 6 بهمن 1391 5 بهمن 1391 3 بهمن 1391
نویسندگان
لینک های روزانه
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 44
بازدید هفته : 103
بازدید ماه : 103
بازدید کل : 6204
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 108
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


امکانات جانبی
یکی هس دیگه نیست
ن : ستایش ت : یک شنبه 23 / 8 / 1393 ز : 17:15 | +

روحت شاد


.:: ::.
زندگی بارانی
ن : ستایش ت : جمعه 26 / 6 / 1393 ز : 16:24 | +

من نمی دانم

که چرا می گویند: اسب حیوان نجیبی است ، کبوتر زیباست.

و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست.

گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد.

چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید.

واژه ها را باید شست .

واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد.

چترها را باید بست.

زیر باران باید رفت.

فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد.

با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت.

دوست را، زیر باران باید دید.

عشق را، زیر باران باید جست.

زیر باران باید بازی کرد.

زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت

زندگی تر شدن پی در پی ،

زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.


.:: ::.
ن : ستایش ت : جمعه 26 / 6 / 1393 ز : 16:19 | +

دلم گرفته  است…
دلم عجیب گرفته است
و هیچ چیز،
نه این دقایق  خوش‌بو،  که روی شاخه‌ی نارنج می‌شود
خاموش،
نه این صداقت حرفی، که در سکوت میان دو برگ این
گل شب‌بوست،
نه، هیچ‌چیز مرا از هجوم خالی اطراف
نمی‌رهاند.
و فکر می‌کنم
که این ترنم موزون حزن تا به ابد
شنیده خواهد شد…


.:: ::.
ن : ستایش ت : جمعه 26 / 6 / 1393 ز : 16:18 | +

ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ…

ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ
ﺗــــــــــﻮ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ …

ﺑﯿﺸـــﺘﺮ ﺍﺯ ﺗــــــــﻮ…
ﻫﯿـــــــــــﭻ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ..

ﺗــــــــــﻮ …
ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺗـــــــﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﺎﺷﯽ


.:: ::.
ن : ستایش ت : دو شنبه 21 / 4 / 1393 ز : 18:56 | +


خُــدایـــا!
مَـن دَستـت را خـوانـده امـ...
دَسـتت بَــرای مـَن رو شُـده است!
تـو سمفـونـی ِ زیبـــای ِ شَکسـتن ِ ایــن دل ِ لَعنتــی را دوستـــ داری!
بـــاشـداگـــر تـــو مـی خــواهــی،بــــاشد
مـی شِکنــَـــم
بــــاز هَــم.می شنوی


ایمان می آورم به دوستی
و صداقت قاصدک !
سال هاست که ،
صدایم را شنید ...
نگاهم را خواند ...
محبتم را فهمید ...
غصه هایم را گریست ...
خوشی هایم را خندید ...
و همه شان را رساند به دوردست های خاکستری !
این روزها ، بیشتر از همیشه ،
قاصدک را می خوانم !
و "تو" امروز هر چه قاصدک دیدی ،
جز پیام دلتنگی های من چیزی از او نخواهی شنید !...



"قاصدک" مقبره تنهایی من است....
بهترین رفیق روزهای تنهائیم...!



روزهای انتظار
چه عاشقانه مرا می شکند
و تو چه سرد از من عبور می کنی .....


میخواهم برایت تنهایی را معنی کنم!
در ساحل کنار دریا ایستاده ای ,
هوای سرد ,
صدای موج
انتظار انتظار انتظار
… … به خودت می آیی ,
یادت می آید دیگر نه کسی است که از پشت بغلت کند ,
نه دستی که شانه هایت را بگیرد ,
نه صدای که قشنگ تر از صدای دریا باشد
اسم این تنهایی است


.:: ::.
ن : ستایش ت : دو شنبه 21 / 4 / 1393 ز : 18:55 | +

 خدا " تو " را که می آفرید

 

 حواسش

 

 پرت آرزو های من بود !

 

 شدی همان آرزوی من ...!


.:: ::.
ن : ستایش ت : دو شنبه 21 / 4 / 1393 ز : 18:54 | +

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین
و میبینی چقدر آهسته میره

میفهمی ... پیر شده


وقتی داره صورتشو اصلاح میکنه و
 دستش میلرزه
میفهمی .... پیر شده

 
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره
میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه....



و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش
به خاطر غصه های تو بود...


.:: ::.
ن : ستایش ت : دو شنبه 21 / 4 / 1393 ز : 18:53 | +

ازکویرآمده ام

 

 

چشمم از خاطره ی ریگ پر است

 

 

تو بیا ابر من باش

 

 

و دلم را بتکان...


.:: ::.
ن : ستایش ت : دو شنبه 21 / 4 / 1393 ز : 18:52 | +

دلتــــــــــنگـــــــی ها گاه از جنس اشــکند ....

 

و گاه از جنس بغــــــــض

 

گاه سکـــوت ميشوند و خاموش ميمـــــــانند

 

گاه هــق هـــق می شوند و می بارند

 

دلتنگــــی من برای تــــــــو

 

اما جنس غريبــــــــی دارد...

 


.:: ::.
ن : ستایش ت : دو شنبه 21 / 4 / 1393 ز : 18:50 | +

 آرام دوستت خواهم داشت

 

 طوری که

 

 حتی خودت هم

 

 از این عشق بویی نبری ..!


.:: ::.
بهار
ن : ستایش ت : یک شنبه 22 / 1 / 1393 ز : 15:40 | +

سلام.واستون چندتا عکس بهاری از حیاط خونمون میذارم

 


.:: ::.
عشق
ن : ستایش ت : دو شنبه 16 / 1 / 1393 ز : 17:13 | +

تو باشی و هوای بهار و من
قدم به قدم فدایت می شوم
تو باشی ، از لحظه های دلتنگی جلو می زنم
به تمام درهای بسته دهن کجی می کنم
به بن بست ها ، به خیابان هایی همه با یک نام …
دوست دارم تو باشی و من نشانی ها را گم کنم ،

راه خانه را هم ندانم تا همه بفهمند برای من کم حواس خانه آن جاست که تو باشی و من

قدم به قدم فدایت شوم !


.:: ::.
parsaaaaaaaaaaaaa
ن : ستایش ت : جمعه 23 / 11 / 1392 ز : 10:41 | +


.:: ::.
ثمره ی عشقم
ن : ستایش ت : یک شنبه 11 / 11 / 1392 ز : 18:58 | +

سلام این عکس میوه ی زندگیمه

الان 3 روزشه

این شما و این آقا محمد پارسا


.:: ::.
آنشرلی
ن : ستایش ت : دو شنبه 5 / 11 / 1392 ز : 19:1 | +

" آنه "تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟

وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود

بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت

از تنهایی معصومانه ی دستهایت

آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت

و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت

حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود

" آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را

به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری

در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی

و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن در انتظار توست... در انتظار توست

 


.:: ::.
به من نگاه کن
ن : ستایش ت : دو شنبه 5 / 11 / 1392 ز : 18:54 | +

از تو عبور می کنم، فقط نگاه می کنی

من اشتباه می کنم، تو هم گناه می کنی

ازم عبور می کنی، ببین سقوط می کنم

به من نگاه کن بزن، فقط سکوت می کنم

از تو عبور می کنم، فقط نگاه می کنی

من اشتباه می کنم، تو هم گناه می کنی

به من نگاه کن نترس، من به تو مبتلا شدم

به موج می زنم ببین، چه ساده ناخدا شدم

به من نگاه کن بگو، کجا رو زیر و رو کنم

کدوم گلایه رو بگم، چه دردی آرزو کنم

به من نگاه کن برو، فاصله باورم بشه

در انتظار بودنت، عذاب آخرم بشه

ازم عبور می کنی، ببین سقوط می کنم

به من نگاه کن بزن، فقط سکوت می کنم

به من نگاه کن بگو، کجا رو زیر و رو کنم

کدوم گلایه رو بگم، چه دردی آرزو کنم

به من نگاه کن برو فاصله باورم بشه

در انتظار بودنت عذاب آخرم بشه

 

{احسان علیخانی}


.:: ::.
شب سرد
ن : ستایش ت : دو شنبه 5 / 11 / 1392 ز : 18:38 | +

در این شب سرد، بیدارم و بس

دلتنگ توام، درگیر قفس

با هر چه صدا، با هر چه نفس

فریادرس تو، ای عشق

من از تو دل نمی کندم، تو با من همسفر بودی

کنارت زندگی کردم، تو از من بی خبر بودی

جز داغ از تو ندیدم، ای عشق خاموش

یاد فراموش، در شب سرد

خاموشم و سرد ، با یاد تو من

گفتم دل از این بیراهه بکن

من خسته ام از آواره شدن

فریاد از تو، ای عشق

 

                                                                    {عبدالجبار کاکایی}


.:: ::.
ن : ستایش ت : جمعه 25 / 10 / 1392 ز : 18:46 | +

انسان همچون رودخانه است ؛

هر چه عمیق تر باشد ، آرام تر و متواضع تر است.


.:: ::.
ن : ستایش ت : جمعه 25 / 10 / 1392 ز : 18:37 | +

یاد تو حس قشنگی است که در دل دارم

چه تو باشی چه نباشی نگهش میدارم


.:: ::.
ن : ستایش ت : پنج شنبه 5 / 10 / 1392 ز : 10:12 | +

دارد برف می آید در گوش دانه های برف نام تو را زمزمه خواهم کرد تا برف زمستانی از شوق حضورت

بهار را لمس کند


.:: ::.
ن : ستایش ت : پنج شنبه 5 / 10 / 1392 ز : 9:59 | +

سلام دوستان.یه دو ماهی نبودم.ممنون که به وبلاگم سر زدید خنده

از نظراتتون ممنونمبوسه


.:: ::.
بارون پاییزی
ن : ستایش ت : شنبه 30 / 7 / 1392 ز : 9:19 | +

داره بارون میاد کوچه بازم لبریزه احساسه


هنوزم نم نم بارون صدای مارو می شناسه


توی تقویم ما دو تا بهار از غصه می سوزه


واسه ما اول پاییز هنوزم عید نوروزه

 

 

اهای بارونه پاییزی کی گفته تو غم انگیزی


تو داری خاطراتم رو تو ذهنه کوچه میریزی

آهای بارونه پاییزی


آهای بارونه پاییزی


.:: ::.
ن : ستایش ت : شنبه 30 / 7 / 1392 ز : 8:48 | +

آقـــا شمــا از مـا دوریـــد... کـــه نــه! مـــا از شمــا دوریــــم

 


.:: ::.
وارثان
ن : ستایش ت : چهار شنبه 29 / 7 / 1392 ز : 15:25 | +

طرفدارای فیلم کره ای سریال جدید از لی مین هو و پارک شین هه به نام وارثان

در حال پخشه تا قسمت چهارمش روونه سایتای مختلف شده....

اینم از عکسش

 


.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 29 / 7 / 1392 ز : 15:24 | +

چه خوب است که هیچ چیز هرگز

بی نقص نیست

همیشه می توان امید داشت

قفل بسته ی در

زنگ زده باشد

طناب دور گردنت

پوسیده باشد

و سیاهچاله ی اسارتت

شکافی داشته باشد برای ورود نور

یک دنیای ناقص را

همیشه بیشتر از یک بهشت متعالی

می توان دوست داشت!


.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 29 / 7 / 1392 ز : 15:22 | +

من امشب دستها رابرده ام بالا سپردم دل به آن والاو

از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم

نمیدانم چه میخواهی ولی امشب برای تو

برای رفع غمهایت برای قلب زیبایت برای آرزوهایت به درگاهش دعا کردم

و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد و در قلبم یقین دارم دعاهایم اثر دارد


.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 29 / 7 / 1392 ز : 15:20 | +

مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی
و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمیگیرد

.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 29 / 7 / 1392 ز : 15:18 | +

عشق، سوءتفاهمی است كه با یك متاسفم فراموش می شود.((احمد شاملو))


.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 28 / 5 / 1392 ز : 22:12 | +

 

به کودکی گفتند : عشق چیست؟ گفت : بازی. به نوجوانی

گفتند : عشق چیست؟ گفت : رفیق بازی. به جوانی

 گفتند : عشق چیست؟ گفت : پول و ثروت.

به پیرمردی گفتند : عشق چیست؟

 گفت :عمر. به عاشقی گفتند : عشق چیست؟

 چیزی نگفت.آهی کشید و سخت گریست


.:: ::.
چندی از شریعتی
ن : ستایش ت : چهار شنبه 28 / 5 / 1392 ز : 22:9 | +

 

غریب است دوست داشتن و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

 

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد و نفس‌ها و صدا و

 

نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم

هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست ؛...

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند.

(دکتر شریعتی)


.:: ::.
داستانی عاشقانه
ن : ستایش ت : چهار شنبه 28 / 5 / 1392 ز : 22:1 | +

 

پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و

پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی

مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای

رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را

ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش

کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت

 

و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش

سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن

کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد و بسیار از اینکه با شوهرش مواجه

شود وحشت داشت.

 

وقتی شوهر پریشان حال به بیمارستان آمد و دید که فرزندش از دنیا رفته رو

به همسرش کرد و فقط سه کلمه بزبان آورد.

 

فکر میکنید آن سه کلمه چه بودند؟

 

شوهر فقط گفت: "عزیزم دوستت دارم!"

 

عکس العمل کاملاً غیر منتظره شوهر یک رفتار فراکُنشی بود. کودک مرده

بود و برگشتنش به زندگی محال. هیچ نکته ای برای خطا کار دانستن مادر

وجود نداشت. بعلاوه اگر او وقت میگذاشت و خودش بطری را سرجایش قرار

می داد، آن اتفاق نمی افتاد. هیچ دلیلی برای مقصر دانستن وجود ندارد.

مادر نیز تنها فرزندش را از دست داده و تنها چیزی که در آن لحظه نیاز داشت

دلداری و همدردی از طرف شوهرش بود. آن همان چیزی بود که شوهرش

به وی داد.


.:: ::.
لیلة القدر
ن : ستایش ت : سه شنبه 6 / 5 / 1392 ز : 23:1 | +

ما این قران عظیم الشان را در شب قدر نازل کردیم
و چه تو را به عظمت این شب قدر اگاه تواند کرد
شب قدر به مقام و مرتبه از هزار ماه بهتر و بالاتر است
در این شب فرشتگان و روح (یعنی جبرییل ) به اذن خدا بر امام عصر از هر فرمان نازل گرداند
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبح گاه (سوره قدر)

 


ادامه ی مطلب
.:: ::.
یا علی
ن : ستایش ت : سه شنبه 6 / 5 / 1392 ز : 22:55 | +

 برو ای گدای مسکین به در سرای مولا


که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را


مرو ای گدای مسکین به در سرای مولا


که علی همیشه میزد در خانه ی گدا را

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شهادت مظلومانه مولود کعبه بر شیعیانش تسلیت باد

 

 

 


.:: ::.
ایران
ن : ستایش ت : یک شنبه 28 / 4 / 1392 ز : 19:50 | +

ای ایران تا نفس دارم عهد دیرین را نشکنم

ای میهن من به پای تو جان شیرین را افکنم

خونین پر کبوتران بر بام تو پر کشان
ای در سایه ات امان، آه ای لاله زار من

ای توفان سرشت تو، شادم با بهشت تو
چون با سرنوشت تو می ماند تبار من

در دل ها جوانه ای، بر لب ها ترانه ای
شوری عاشقانه ای، نقشی جاودانه ای

ای دریای بی کران در جانم فرو بریز
از مستی پیاله ای، از هستی نشانه ای

ای ایران تا جهان باشد نام تو ماند جاودان
ای میهن تا درخشیدی روشن از مهرت آسمان

شادم در آغوش تو، ای خاک آسمانی

دلتنگم با اندوهت، داد از غم نهانی

از خاکت بر می خیزم چون لاله های عاشق
با مهرت می پیوندم ای مرز مهربانی

ای ایران تا نفس دارم عهد دیرین را نشکنم

ای میهن من به پای تو جان شیرین را افکن

 


.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 24 / 4 / 1392 ز : 1:44 | +

من عاشق این آهنگ عمو مجیدم.
آهنگ ماه محبوب...متنشو واستون میذارم تا لذت ببرین
بی سر انگشت ِ من .. گِــل ِ بی حالتی !
رازی از من نپرس ، تو که بی طاقتی !
تا که دریا منم ، پرِ ِ ماه و پری !
ماهی ِ تشنه را به کجا می بری !؟
خواندمت آمدی تا تماشا کنی !
می گریزی ز من ، که چه پیدا کنی !!!؟
درد ِ خود جوش تو ! هر دوایی ز من
ساز ِ خاموش ِ تو ، هر نوایی ز من !
آشتی کن ، مرو ! هر سلامی منم !
اول و واسط و والسلامی منم !
هیچ کس مثل ِ من .. به تو فرصت نداد
آه این قصه را زود بردی ز یاد !

نقش ِ جان ِ نقاشی ،
در تو رقصانم ! هر کجا باشی !
این عشق ، هستی ِ هستی ست ..
از گلستان تا هر گل ِ کاشی !
وقتی گم شدی در مه ...
به که بخشیدی... عمر ِ بی برگشت !!؟
از من .. سالها دوری ! ..
عاقبت روزی ..
باز خواهی گشت ..
باز خواهی گشت ..

اینم کد آهنگ پیشوازش 221610

 

.:: ::.
ن : ستایش ت : چهار شنبه 24 / 4 / 1392 ز : 1:42 | +

سلام دوستای گلم.ممنون از نظراتتون
نماز و روزه هاتونم قبول باشه

.:: ::.
ماه عسل
ن : ستایش ت : یک شنبه 21 / 4 / 1392 ز : 21:24 | +

هوایی رو که تو نفس میکشی

دارم راه میرم بغل میکنم

تو با من بمون تا ته این سفر

من این ماه و ماه عسل میکنم

 

 

 

حلول ماه پربرکت رمضان مبارک


.:: ::.
ن : ستایش ت : سه شنبه 12 / 3 / 1392 ز : 20:10 | +

چقد داشتن یه دوست خوب خوبه

دوستی که همیشه با خودتون داشته باشیدش

خاطراتشو...

محبتشو...

نصیحتاشو...

حرفای قشنگشو.

چقد نگه داشتن یه دوست خوب سخته

همیشه باید محتاطانه عمل کنی

اگه یه وقتی عجولانه یا لجبازانه عمل کنی از دستش میدی

گاهی شاید اونو برنجونی

چقدر دلم واسش تنگ شده

دوستای خوبی واسه هم هستیم

اما اون ازم دوره

دلم براش تنگ شده


.:: ::.
میدونم.....
ن : ستایش ت : سه شنبه 12 / 3 / 1392 ز : 20:0 | +

کاش اون لحظه ای که یکی ازت میپرسه “حالت چطوره؟”

و تو جواب میدی “خوبم!”

کسی باشه که محکم بغلت کنه و آروم تو گوشت بگه:

“میدونم خوب نیستی


.:: ::.
مثنوی مسافر
ن : ستایش ت : سه شنبه 22 / 2 / 1392 ز : 1:34 | +

این شعر متعلق به عبدالله رواست

امیدوارم دوست داشته باشید

 

هزار ابر نباریده توشه‌ی راهت
برو مسافر خسته خدا به همراهت

قفس بهانه‌ی خوبی برای ماندن نیست                   
برو برو، برو این شهر جای ماندن نیست

برو که در قفس این غروب می‌میری                   
که در تلاطم شط جنوب می‌میری

برو غریبه که این‌جا غروب یعنی مرگ
جنوب یعنی آتش، جنوب یعنی مرگ

مسافر از غم تنهایی‌ام خبر داری
برو غریبه‌ی خسته تو هم پسر داری


ادامه ی مطلب
.:: ::.
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ستاره ی درخشان مي باشد.
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.