بهشت و اردک ها
ستاره ی درخشان
دل نوشته

منوی اصلی

سلام دوستای خوبم.من اینجا از هر چیزی که در لحظه توی دلم باشه مینویسم دیگه خوبو بدشو به بزرگواری ببخشید

لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ستاره ی درخشان و آدرس setayesh1370.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





آرشیو مطالب
5 آبان 1393 3 شهريور 1393 6 تير 1393 6 فروردين 1393 5 فروردين 1393 6 بهمن 1392 5 بهمن 1392 3 بهمن 1392 4 دی 1392 3 دی 1392 2 مهر 1392 1 مهر 1392 7 شهريور 1392 7 مرداد 1392 1 مرداد 1392 5 تير 1392 1 تير 1392 7 خرداد 1392 7 ارديبهشت 1392 6 ارديبهشت 1392 2 ارديبهشت 1392 6 فروردين 1392 4 فروردين 1392 3 فروردين 1392 7 اسفند 1391 3 اسفند 1391 2 اسفند 1391 7 بهمن 1391 6 بهمن 1391 5 بهمن 1391 3 بهمن 1391
نویسندگان
لینک های روزانه
دیگر موارد

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 46
بازدید ماه : 201
بازدید کل : 6302
تعداد مطالب : 104
تعداد نظرات : 108
تعداد آنلاین : 1

امکانات جانبی
بهشت و اردک ها
ن : ستایش ت : سه شنبه 20 / 12 / 1391 ز : 11:8 | +

سه تا زن توی تصادفی کشته شدن و سه تاشون رفتن بهشت!
دمِ درِ بهشت مامور نگهبان گفت:
شما آزادید هر کاری بکنید ، تنها قانون اینجا اینه که : روی اردک ها پا نذارین!
زنها قبول کردن و رفتن توی بهشت.
خیلی زیبا و سرسبز بود ولی همه جا پر از اردک بود!
همونجا اولین زن پاش رفت روی یه اردک و ازدک له شد...
مامور نگهبان همون لحظه همراه با یه مرد خیلی بدقیافه اومد و گفت :
تو قانون رو نقض کردی و برای تنبیهت باید تا
ابد با این مرد بمونی ...
فردا اون روز ، زن دوم پاش رفت روی اردک و مامور نگهبان سریع اومد و همراهش یه مرد زشت دیگه بود و گفت :
توام قانون رو نقض کردی و باید تا ابد با این مرد بمونی برای تنبیه ...
زن سوم که اینا رو دیده بود خیلی ترسید و حواسشو جمع کرد که پاشو روی اردک ها نذاره!
چند ماه همینجوری گذشت که یه روز نگهبان با یه مرد فوق العاده خوش تیپ و زیبا اومد!نگهبان رو به زن کرد و گفت : شما باید تا ابد پیش همدیگه بمونید ...
زن که توی عمرش همچین مردی ندیده بود با ذوق از مرده پرسید :
واااای من نمیدونم چیکار کردم که پاداشم تو هستی ..!
مرده گفت : منم چیزی نمیدونم ! فقط میدونم که یه اردک رو له کردم ..!



نظرات شما عزیزان:

Arash
ساعت17:15---20 اسفند 1391
عاشق شدم ....

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






.:: ::.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به ستاره ی درخشان مي باشد.
.:: Weblog Theme By : wWw.Theme-Designer.Com ::.